کد مطلب:314520 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:230

اگر غیر از اسم ابوالفضل صدایش بزنید ما این بچه را فورا از شما می گیریم
این جانب حسین حاجی آقا بزرگی، ساكن قم، 45 متری صدوق كوچه 21، پلاك 64، كارمند بانك، از كرامت و لطف حضرت ابوالفضل علیه السلام برای شما



[ صفحه 483]



می نویسم. شایان ذكر است كه بنده مسایل را قدری مفصل توضیح می دهم، اما شما خلاصه و یا به صورت محرمانه بدون ذكر نام چاپ كنید. در سال 1374 همسر بنده كه از سادات است در یكی از شب ها ناگهان دچار خونریزی شدیدی گردید و ما او را به بیمارستان ایزدی بردیم و آن جا او را بستری نمودیم. پس از گذشت پنج روز و انجام آزمایش های لازم اعلام نمودند كه باردار است. لیكن به لحاظ خونریزی شدید باید استراحت مطلق كند. و نباید هرگز از منزل خارج شود.

به همین دلیل زیر نظر دو پزشك در منزل استراحت مطلق می نمود و بنده به طور مرتب و ماهیانه شخصا به دكتر مراجعه كرده وضعیت ایشان را به دكتر اطلاع می دادم. او هم مؤكدا می گفت: امیدی به بچه نداشته باشد، و فقط مواظب همسرت باش. حدود شش ماه به همین صورت گذشت. در یك شب چهارشنبه شخصا به مسجد جمكران رفته بودم. در خاتمه دعای توسل از آقا خواستم كه تكلیف من را یكسره كند. پس به منزل آمدم و خوابیدم و پس از نماز صبح در خواب دیدم كه یك آقای سید قد بلند و رشید و نورانی به طرف من آمد و یك بچه بسیار زیبا را به دست من داد و گفت: این را برای تو آورده ایم. من امتناع كردم، اما ایشان تأكید كرد این پسر است و متعلق به تو است و باید او را از من بگیری. من بچه را گرفتم، بسیار زیبا بود. غرق جمال بچه بودم كه دیدم از آن آقا خبری نیست. از خواب بیدار شدم و همسرم را از خواب بیدار كردم و خواب خود را برای او تعریف كردم. همسرم نیز گفت: من هم امشب خواب دیدم خانمی بسیار با وقار و با حجاب، پسر بچه ای را به من داد و گفت: ما دوست داریم این بچه را به تو بدهیم، اما تو باید اسم این بچه را ابوالفضل بگذاری؛ زیرا ما اسم ابوالفضل را روی آن گذاشته ایم. بنا به اظهار همسرم، من در عالم خواب ناراحت شدم و گفتم كه بچه اگر مال من است اسم آن را من انتخاب می كنم كه آن خانم گفت: در این صورت از بچه خبری نیست و رفت و بچه را پیش من گذاشت. وقتی از خواب بیدار شدم كه درد از بدنم خارج شده و با وجود هفت ماه بارداری و بستری بودن احساس سلامت و شادابی می كنم. به همین منوال تا ماه نهم گذشت. روزی به مطب دكتر مراجعه كردیم و دكتر به ما گفت: جهت معاینه به بیمارستان ایزدی برویم. به آن جا رفتیم، همسرم به داخل



[ صفحه 484]



رفت تا معاینه شود و برگردد. در حالی كه اصلا درد زایمان نداشت، ناگهان دیدم پس از پنج دقیقه پرستار بیمارستان در حالی كه لباس های همسرم را به من می داد تبریك گفت و گفت كه فرزند شما پسر است. من به او گفتم: شما اشتباه می كنید، همسر من بنا به گفته ی دكتر سزارین می شود. او گفت: فقط خدا خیلی با شما بوده و ایشان بلافاصله در حالی كه درد نداشت زایمان طبیعی نمود.

پس از مرخصی از بیمارستان، من پس از دیدن بچه مشاهده كردم كه این بچه دقیقا شبیه همان است كه آن آقا در خواب به من داده بود. بالأخره، قضیه نام بچه مطرح شد. و من اصرار داشتم اسم بچه سجاد باشد، زیرا فرزند اولم را سعید نام گذاشتم، ولی همسرم می گفت كه اسم او را محمد می گذاریم زیرا نام برادرش كه شهید شده محمد بود و مختصر مشاجره ای بین ما بر سر نام سجاد و محمد برای بچه بود كه در روز هشتم تولد بچه مجددا همسرم در عالم خواب دیده بود كه آن خانم مجددا آمده و دارد بچه را به زور از ما می گیرد، ولی خانم من امتناع می كند. لذا آن خانم اظهار می كند كه این بچه را ما به شما دادیم و اسم آن را هم ما انتخاب می كنیم، اگر غیر از اسم ابوالفضل صدایش بزنید ما این بچه را فورا از شما می گیریم.

همسرم از خواب بیدار شده و با هیجان من را بیدار كرد و گفت: دیگر اسم بچه من نه محمد است، نه سجاد، اسم او ابوالفضل است و همین امروز برو به همین نام برای او شناسنامه بگیر و سپس خواب خود را تعریف كرد.

نكته ی دیگر این كه وقتی برای تأیید صورت حساب هزینه ی بیمارستان نزد دكتر رفتم، ایشان گفت: اشتباهی صورت گرفته، هزینه بیمارستان كم محاسبه شده؛ زیرا عمل سزارین هزینه بیشتری دارد. من به او گفتم: عمل زایمان طبیعی بوده و سزارین نبوده و ایشان گفت: شما و بیمارستان هر دو اشتباه می كنید. سپس از مطب خود به بیمارستان تلفن كرد و پس از گفت و گو با بیمارستان گفت: یا تو یا خانم تو پیش خدا خیلی اجر و قرب دارید، بروید و خدا را شكر بكنید؛ زیرا علم پزشكی گواهی می دهد كه در این مورد بارداری اولا بچه زنده نمی ماند و اگر بماند ناقص العضو می شود و ثانیا، حتما از طریق عمل سزارین این كار امكان پذیر است.



[ صفحه 485]



نكته دیگر این كه این بچه فوق العاده عجیب و مهربان و خوش زبان و دوست داشتنی در بین فامیل و همسایگان و خودمان می باشد. امیدوارم كه آقا حضرت ابوالفضل علیه السلام همیشه و همه جا یار و كمك كار مسلمین باشد و به شما كه در تهیه و چاپ كتاب فعالیت دارید توفیق سلامت و خدمت بیشتر عطا كند.

21 / 5 / 77 شمسی